عاشقانه ها
تنها تر از تنها
درباره وبلاگ


دنبال واژه مباش ؛ کلمات فریبمان می دهند! وقتی اولین حرف الفبا کلاه سرش می رود ، فاتحه ی بقیه حروف را باید خواند.

پيوندها
شکلات غم
عاشق پرسپولیس و رنگ سرخ
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عاشق تمام آدم هاي عشق و آدرس ehsanonline66.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 38
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 38
بازدید ماه : 197
بازدید کل : 50305
تعداد مطالب : 100
تعداد نظرات : 41
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


نويسندگان
امیر

آخرین مطالب


 
جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, :: 10:10 :: نويسنده : امیر

ــیــــا در خـــیـــالــم


آرام بنشین ...


مــــی خــواهـــم صــدای ِ نفس هــــایت را


بنویــــســـم...
 
 

 
یک شنبه 3 دی 1391برچسب:, :: 16:34 :: نويسنده : امیر

 این معلم یک فرمول را با گچ بر روی تخته سیاه می نویسد

به نظر شما مفهوم این فرمول چیست؟ 

تا لود شدن کامل تصویر صبور باشید ...

فرمول عشق کشف شد ! ( تصویر متحرک) www.taknaz.ir

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

فرمول عشق کشف شد ! ( تصویر متحرک) www.taknaz.ir

 

 
یک شنبه 3 دی 1391برچسب:, :: 16:28 :: نويسنده : امیر



نیا باران،نیا باران  زمین جای قشنگی نیست .


من از اهل زمینم ،خوب میدانم ،که قدرت را نمیدانم...


نیا باران ...


که دلهای کبود و تیرهء آنان که می گویند


باران صیقلی میبخشد این جان را،


قدرت را نمیدانند.


نیا باران زمین مردابی از کین است ،


که بارانت برایش بی اثر باشد


نیا باران ...


که مردان زمین ما همه با مهر بیگانه اندو


قدر مهربانی را نمیدانند...


به تو گویم نیا باران ...


زمین جای قشنگی نیست ،


من از اهل زمینم ،خوب میدانم 


که گل در عقد زنبور است ولی از یک طرف


پروانه را هم دوست میدارد...


نیا باران...نیا باران...زمین جای قشنگی نیست...
 
 
 
دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:, :: 15:36 :: نويسنده : امیر

http://uploadtak.com/images/n318_1000.jpg

 

امشب تمام حوصله ام را

در یک کلام کوچک

از تو خلاصه کردم

ای کاش می شد

یک بار بگویم ” دوستــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت دارم

ای کاش فقط

تنها همین یک بار

تکرار می شد!

 
شنبه 18 آذر 1391برچسب:, :: 15:41 :: نويسنده : امیر
 

 

 
 
شنبه 18 آذر 1391برچسب:, :: 15:29 :: نويسنده : امیر
 
 

 
 
چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, :: 16:52 :: نويسنده : امیر

 

تـــــــــــــــــــــــــــــــــــــو

را من (( تــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو))

كردم

وگرنه ((او)) هم زيــــــــــــــــــــــ ــــــاديت بود!

 
چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, :: 16:43 :: نويسنده : امیر

 

ايـن روزهايم به "تـظاهر" ميگـذرد

تـظاهر به بـي تـفاوتي

، بـه بـي خيـالي،

به اينـکه مهـم نيـست

و چه سـخت مـي کاهد از جـانم

اين نمـايـش لعــنتي ...

 
سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:, :: 12:49 :: نويسنده : امیر

 

ﺗــــﻮ ﭼـــﻪ ﻣﯿﻔﻬـــﻤﯽ ﺣﺎﻝ ﻭ ﺭﻭﺯٍ ﮐﺴــــﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﯾﮕــــﺮ ﻫﯿـــﭻ ﻧﮕﺎﻫــــﯽ ﺩﻟﺶ ﺭﺍ ﻧﻤﯿــــﻠﺮﺯﺍﻧﺪ... «»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»««»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»««»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»« ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ ﻭﻳﺘﺮﻳﻨﻲ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﺗﺎ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻥ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ ﺩﺭ ﻗﺎﻣﺖ ﻳﻚ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﺩﻭﺭﻩ ﮔﺮﺩ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﻮ ﺷﺪﻡ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﻫﺎﻱ ﺷﻬﺮ ﻋﺸﻖ ﻣﺮﺍ ﻣﻴﺸﻨﺎﺳﻨﺪ «»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»««»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»««»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»« ﭼﺘﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻦ... ﺧﯿﺲ ﻭ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﯿﺎ... ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺎﻋﺮ ﺑﺎﺷﯽ،ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎﺵ... ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻔﺖ ﭘﺸﺖ ﺭﻭﯾﯿﺪﻥ ﮔﻞ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ... «»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»««»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»««»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»« ﯾﻪ ﻋﺎﻟﻤﻪ ﮔﻞ ﻭﺍﺳﻪ ﺗﻮ ﮐﻪ ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺒﺘﯽ ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﭼﺸﺎﺕ ﺑﺮﻡ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﭘﯿﺎﻣﮑﯽ «»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»««»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»««»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»« ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩ، ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﭼﺘﺮ ﻣﻦ ﺗﺎ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﮐﻮﭼﻪ ﺑﯿﺎﯾﯽ... ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﻧﻪ ﮐﻮﭼﻪ ﺍﻧﺘﻬﺎ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﻨﺪ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ... «»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»««»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»««»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»« ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ، ﺷﻌﻠﻪ ﺑﻪ ﭘﺎ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ/ ﺁﺗﺶ ﺳﺮﺧﺶ ﺯ ﻧﻮﺭ ، ﻗﻠﺐ ﻣﻦ ﺁﺭﺍﺳﺘﻪ ﺯﺭﺩﯼ ﺭﻭﯼ ﻣﺮﺍ ، ﻧﯿﮏ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻧﻤﺎ/ ﺷﻤﻊ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﯼ ﺗﻮ ﮐﺎﺳﺘﻪ «»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»««»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»««»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»« ﻋﺸﻖ ﺍﺯ ﺍﺯﻝ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﺟﻮﯾﻨﺪﻩ ﯼ ﻋﺸﻖ ﺑﯽ ﻋﺪﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﻓﺮﺩﺍ ﮐﻪ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺁﺷﮑﺎﺭﺍ ﮔﺮﺩﺩ. ﻫﺮﮐﺲ ﮐﻪ ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﺳﺖ ﺭﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ «»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»««»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»««»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»« ﻃﺮﻑ ﻫﺮ ﻗﺪﺭﻡ ﺩﺭ ﺣﻘﺖ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻪ. . . ﻻﻣﺼﺐ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﻃﻌﻢ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺸﻮ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩ!!! «»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»««»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»««»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»« ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻥ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﻤﺲ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﺎ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺻﺒﺮ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﺎ ﺩﺭ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎ ﯾﻘﯿﻦ ﺩﺭ ﻣﻦ ﻣﻮﺝ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ «»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»««»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»««»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»« ﺩﯾﮕــﺮ ﺳﮑﻮﺕ ﻫﺎﯾﻢ ﺳـﺮﺩ ﺷﺪ.... ﻧﻪ ﺑﻪ ﺳــﺮﺩﯼ ﻫﻮﺍ.... ﻧﻪ ﺑﻪ ﺳــﺮﺩﯼ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ...... ﺑﻪ ﺳﺮﺩﯼ ﻟﺤﻨﺖ...ﺳﮑﻮﺗﻢ ﺳﺮﺩ ﺷﺪ.... ﺳﺮﺩ..ﺳﺮﺩ...ﺳﺮﺩ... ﺗﻮ ﺑﺎ ﻟﺤﻦ ﺳﺮﺩﺗﺖ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺍﺗﺶ ﺯﺩﯼ..... ﻭ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﺳـﺮﺩﻡ....ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺧﺎﮐﺴـﺘﺮ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ.. ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺍﻣﻮﺧﺘﯽ «»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»««»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»««»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»« ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﻣﯿﺎﻥ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺖ ﻏﻤﯽ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻋﻤﻖ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﮐﻮﺭﺳﻮﯼ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪﯼ ﺍﺳﺖ.ﺁﺭﯼ ﻫﻨﻮﺯ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﺮﺩﯼ...

 
 
چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, :: 14:45 :: نويسنده : امیر
 
چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, :: 14:4 :: نويسنده : امیر

 نخستین ستاره ای بودی که در عرش به خورشید نبوت رسیدی؛ ستاره ای نیلی به رنگ جراحت آسمان و زخم زمان. ای ام ابیها! ای مهربان ترین مادر، حبیبه ی حق و شفیعه ی حشر! پدر و مادرم فدای پینه ی دست هایت باد. تو محور آسیای ایثاری و اولین علت خلقت. ای مادر رسالت و همتای ولایت! به روزهایی می اندیشیم که پس از واقعه ی عظیم غدیر، همراه با حسنین به خانه های اهل مدینه می رفتی و با بیان وحیانی خویش حجت الهی را بر غافلان، تمام می کردی و بدین سان از آغاز، حمایت از ولایت، سرلوحه ی خصایل آسمانی ات بود.

غبار غم از سیمای زیبای علی می زدودی و بر زخم های فزون از ستاره ی پیکرش که نشان از رزم با باطل داشت، مرهم می نهادی. فتوحات مولا، رهین مهربانی توست. هنوز خطابه های رسایت سراج راه مجاهدان است و بر آفاق تاریخ می تابد. پاره ی تن رسول یار بودی و یگانه یاور یکتا امیر عاشقان. تلألؤ ذوالفقارعلی، وامدار عزم و عزت تو بود. آنگاه که بر بی بصیرتان و دنیا پرستان غضب می کردی، غضبناکی آفریدگار قادر، آشکار می شد. رضای تو رضای حق بود و با خرسندی ات، تمامت اهل عرش و ساکنان قدس، قرین شعف می شدند.

وصله های چادر و بوریای خانه ات، تمنیات و تمایلات خاکیان را به هیچ می انگاشت. صالحان و صدیقین و مقربان ملکوت، آرزومند خدمتگزاری خاندان خدایی ات بودند و بانوان برگزیده ی حق ، رفت و روب آستانه ی خانه ی اهل بیت(ع) را تمنا می کردند و با این وصف، دستان مبارکت که بوسه گاه اشرف رسولان بود، از فزونی تلاش مهرآگینت پینه بسته بود.

همه ی قصرهای جنت و تمام گهرها و آذین های باغ بهشت، ذره ای از غبار خشت خانه ات هستند و هستی، جلوه ی یک سجود سالکانه ی تو. اگر نبودی، افلاک و آفریدگان به وادی حیات نمی رسیدند.

ما «اسیر» عنایت تو هستیم و «مسکین» و محتاج شفاعتت. اینک «یتیم» هجران توییم و سیه پوش نیلوفر ساقه شکسته ی شهود؛ « و یطعمون الطعام علی حبّه مسکینا ً و یتیما ً و اسیرا». ما را نیز به طعام معرفت و محبت، میهمان کن و از زلال زمزم خیر کثیر، بنوشان ای عطیه ی عرش!

 
چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, :: 14:3 :: نويسنده : امیر

 سراسر مسیر آمدنت را چشم دل دوختیم و جاده‏ى پرپیچ و خم انتظار را فقط به امید یک نگاهت رود رود، اشک شوق جاری کردیم و همه‏ى جامعه ها را زارزار، سر بر شانه‏ى ندبه ها گذاشتیم و اشک فراق ریختیم. ورق ورق، دفتر خاطرات دلمان را غزل های گل نرگس و عطش دیدارمان به او، پر ساختیم:

گل نرگس! فدای رنگ و بویت

نصیبم کی شود دیدار رویت؟

 

تمام کاسه‏ ایام را لبریز از بی قراری و سرشار از انتظار کردیم و لحظه لحظه‏ سحرهایمان را مثل بلبل، به عشق روی گلت، نغمه‏ دعا سردادیم و قصه های حضور پر برکتت را مهمان دل پاک کودکانمان کردیم و شب های قدر، تا صبح، به امید گوشه‏ چشمت، چشم ها و دست های فقیر وجودمان را باز نگه داشتیم؛ امّا هنوز،

هنوز می دانم که قدر گل وجود نازت را در گلزار هستی نمی دانیم:

سنگ و گل را کند از یمن نظر، لعل و عقیق

هر که قدر نفس باد یمانی دانست.

 

و برگی از کتاب پر حجم قصه های پرغصه ات را نخوانده ایم. هنوز یکی از هزار زخم و داغ دلت را با پماد عمل خود بهبود نبخشیده ایم و با چشم تأمّل در جاری معنای «انتظار فرج» زلال و فروغ بهترین عمل ها را نگریسته ایم که: «افضل الأعمال انتظار الفرج» (1) و در آیینه تعجیل فرجت، عکس زیبای تو و گشایش کارهای خود را ندیده ایم. (2)

و... افسوس که اوراق شعر دلمان را رنگ شور و شعور و شیدایی نزدیم و صد افسوس که کودک نوپای عقلمان را به مکتب عشقت نفرستادیم سکه های مهر خودمان را به نام و مُهر تو مزین نساختیم.

و... دریغ که در بستر ناکامی ایام، با صفای آه و اشک خود، طبیب مسیحا نفسی چون تو را از صمیم دل، به بالین نیاز نخواندیم و سرزمین تیره‏ى دلمان را در برابر تابش چشمه‏ى خورشیدت نگذاشتیم.

و هنوز به محضر و دادگاه بررسی اعمالمان، که هر هفته به دستت می رسد، ضامنی آبرومند، از پیش نفرستاده ایم.

 
چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, :: 14:1 :: نويسنده : امیر

 همه دنیا نجوا می کنند، در قلب من مدام:

گذشته ها را به حال خود رها کن.

من نیز به آن ها می گویم مدام:

نشان دهید به من مرزهای گذشته را، 

تا بتوانم به تمام گذشته ها بگویم:

             خداحافظ...                                                

 
 
پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, :: 15:13 :: نويسنده : امیر

 

 

 

 
 
چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:, :: 22:1 :: نويسنده : امیر

اولا: با آغاز مام محرم مصائب امام حسین (ع) ویارانش تداعی می شود وسیره ائمه علیهم السلام نیز احیای دهه محرم بود همان طوری که امام رضا (ع) می فرمایند کان أبی إذا دخل شهر المحرم لا یری ضاحکا و کانت الکآبة تغلب علیه حتی یمضی منه عشرة أیام فإذا کان یوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته وحزنه وبکائه ویقول: هو الیوم الذی قتل فیه الحسین صلی الله علیه.

 

 

یعنی: وقتی ماه محرم فرا می رسید در پدرم امام کاظم علیه السلام آثار شادی دیده نمی شد و همواره غمگین بودند ، روز دهم ، روز مصیبت و اندوه و گریه او بود و می فرمود : در این روز بود که حسین علیه السلام را به شهادت رساندند.

امالی صدوق، ص ۷۸ و بحار الانوار، ج ۴۴ ص ۲۸۴٫

ثانیا: در عرف رسم براین است که تجلیل از خاطره خوب و یا تلخ به صورت دهه برگذار می شود مانند دهه فجر و دهه ولادت رسول اکرم (ص) و دهه فاطمیه و غیره.

ثالثا: به خاطر این که در طول ده روز فرصت مناسی باشد برای تبین اهداف عالی حضرت سید الشهداء علیه السلام و فلسفه سوگواری برای آن حضرت مانند:

۱ . حیات مجدد اسلام واحیای سنت .

۲ . حفظ مکتب و شریعت بود .

۳ . تحکیم باورهای دینی مردم با آشنا شدن توده هابا معارف دینی.

۴ . پیوند عمیق عاطفی میان امت والگوهای راستین.

۵ . اعلام وفاداری نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم


 

 
جمعه 26 آبان 1391برچسب:, :: 9:56 :: نويسنده : امیر

 ماه خون ماه اشک ماه ماتم شد

بر دل فاطمه داغ عالم شد .

فرا رسیدن ماه محرم را به عزادارن راستینش تسلیت عرض میکنم.

پیامک های ویژه ماه محرم در ادامه مطلب:



ادامه مطلب ...